بسيجي بودن و بسيجي ماندن
ارتباط مسئولین اتحادیه با واحدهای صنفی شهرستان
بسيجي بودن و بسيجي ماندن
نوشته شده توسط مهدی باقری شیروان در ساعت 23:45

بسيجي بودن و بسيجي ماندن

 بسيجيان عزيز ، همه از افتخاراتي كه بسيج دارد آگاهيم و نيازي به اين ندارد كه زبان قاصر چون من دوباره آن را يادآوري كند ، چه كنم حساسيت كار و مسئوليتي كه در اين برهه زماني بر دوش ماها گذاشته شده ، ناخوآگاه واحسرتا گفته و از خسر الدنيا و لآخره بودن مي ترسم ، ترسم از اين است كه خدايي نخواسته با هر عمل ناخواسته اي كه از روي احساس و صداقت انجام مي دهيم دل بنده خدايي را بشكنيم و خود باعث خدشه دار شدن ابهت و عظمتمان گرديم ولي چه بايد كرد ، اين زمان را مي شود با دوران رسول گرامي اسلام (ص) مقايسه كرد .

 در جايي كه حضرت فرمودند ، از جهاد اصغر برگشتيم و سخت است جهاد اكبر ، آري ما بسيجيان از جهاد اصغر برگشته ايم ولي شايد جهاد اكبري بمراتب سختتر از زمان رسول گرامي در پيش داريم ؟ با يك حساب4=2+2 سختي آن واضحتر است .

 زمان ما زماني است كه امواج عوارض طبيعي و مصنوعيِ مرزي را نمي شناسند ، ماهواره ها ، ويدئوها ، فرستنده ها و همه و همه  ... عجب زمانه اي ، انسان ديگر در منزلش ، در محل كارش ، در بين دوستان و ...  امنيت فكري ندارد . فكري و آگاهيي و شناختي مي خواهد تا از دام اهريمنان خلاصي يابد . چه بايد كرد ؟ تسليم شدن ، كه خواست دشمن است و پشت پا زدن به ارزشهاي اسلامي و افتخارات پربار كه همة دنيا از دوست و دشمن بر آن غبطه مي خورند ، مصداقي است از اين كلام موزون : « جايي كه عقاب پر بريزد از پشّة لاغر چه خيزد » ، آري ، وقتي از بسيج و از رشادتها و شهامتها سخني به ميان آيد دشمن به پشه اي مي ماند و اين اعترافي است كه تمامي نويسندگان و روشنفكرانِ غربي و غرب زده نيز به آن اذعان دارند ، راستي غفلت ما چه معني مي تواند داشته باشد ؟! براستي دشمن قوي است يا ما ضعيف شده ايم ؟ بايست گفت ، نه دشمن قوي است و نه ما ضعيف ؟

قدرت پوشالين دشمن را شما بسيجيان در « پاره اي از قيامتي كه برپا شده بود » ، در آتشي كه در تكه اي از اين كرة خاكي برپا كرده بودند آزموديد ، پس دشمن بزرگ كرده داريم نه دشمن بزرگ ، ما نيز ضعيف نبوده ايم ، ما برعملي كه انجام داده ايم ، بركاري كه كرده ايم ، بر خوني كه داده ايم ، بر شهدايمان ، بر جانبازانمان ، بر آزادگانمان و .... بر همة افتخاراتمان افتخار مي كنيم ، راستي چه افتخاري بالاتر از اين است كه مقتدايمان بگويد : « اي كاش من هم يك پاسدار بودم » ، يا كلام گهرباري ديگر كه : « بسيج ميقات پابرهنه گان و معراج انديشة پاك اسلامي است » و يا اينكه ، « بسيجي بودن افتخار است » و ...

 پس ما ضعيف نبوده ايم ، نگراني از چيست ؟ براستي جز اين است كه نگران بي تفاوت بودنمان هستيم ! نگران اينكه صحنه را خداي نخواسته خالي گذاريم ،‌هستيم . نگران به فراموشي سپردن گذشتة پرافتخار و ... ، ما نبايد نگران ماهواره ، ويدئو و ...  تهاجم فرهنگي دشمن باشيم ؟ بايست نگران خودمان باشيم كه خداي نخواسته شّم دشمن شناسي خود را زماني از دست بدهيم ، نگران خودمان باشيم كه پيشرفت فكري دشمن در جامعة ما چيزي نيست جز غفلتِ ما ، بسيج هماني نيست كه پوزة دشمن را به خاك ماليده ؟ چرا بي تفاوتي در مقابل اين همه ... چرا بايست كنار كشيد ؟

 بسيجي اگر در ميدان فكري و مبارزة علمي و فرهنگي پيشتاز نباشد ، انتظار چيز ديگري را نبايد بكشد . ميدان ، ميدانِ آتش و خون نيست ، ميدان ، ميدان عرضه و تقابل فكرهاست ، نبايد انتظار صاف بودن راه را كشيد ، نبايد منتظر اين باشيم كه تعدادي براي ميدان دار بودنمان دعوتنامه بفرستند ، « بسيجي بايد در وسط ميدان باشد تا فضيلتهاي اصلي انقلاب زنده بماند. » بايست همت به خرج دهيم كه همت چاره ساز است ، بايست خودمان جاده را صاف كنيم ، راستي هيچ فكر كرده ايم كه نسل آينده به ما چه خواند گفت ، چه قضاوتي خواهد شد ؟ خدا نكند بگويند ، جريان اندلس تكرار شد و خودشان دانسته اقدام نكردند كه دور باد از شأن بسيج . همة ما ار تاريخ اسلام چيزهايي مي دانيم ، مي دانيم كه در اندلس چه ها گذشته و با اطمينان بايد گفت كه همان است كه آلآن دشمن مي خواهد تكرارش كند ، آگاه بودنمان ، بي تفاوت نبودنمان ، درصحنه بودنمان ، اعتراضمان ، دشمن شناس بودنمان ، انتقادمان ، راه كار نشان دادنمان ، سازش نكردنمان چه اشكالي دارد ؟ سلاحمان غير از اينهاست ؟ بل سلاح ما همينها و امثال اينهاست .

الآن فريضة امربمعروف و نهي از منكر را ، مقابله با شبيخون فرهنگي دشمن را مقام ولايت به ما سپرده است ، مقامي كه ماها هر چقدر بالا فكر كنيم ، بالاتر از افكار ماست ، بزرگترين و پيچيده ترين ميدان را به ما سپرده ، بايست گفت ، ماها ، ميدان دار خط اول نبردِ فرهنگي هستيم ، هرچند مشكل است ، بايست افتخار كنيم كه ارشديت و علم دار بودن اين ميدان مثلِ دوران آتش و خون با ماست .

-      از خدا مي خواهم ، ما بسيجيان را آگاه به موقعيتي كه داريم بكند .

-      از خدا بخواهيم ، ميدان دار بودنمان را از ما نگيرد .

-      از خدا بخواهيم ، پيروز از ميدان بيرون آييم .

-      از خدا بخواهيم ، از ما م از كارِ ما خشنود باشد .

-      از خدا بخواهيم ، ندانم كاريها ، سهل انكاريها ، سستي ها و خطاهايمان را تبديل به احس نمايد .

-      از خدا بخواهيم ، حسين گونه زندگي كردن و حسين گونه مردن را .

-      از خدا بخواهيم ، ساختن جامعه اي كه خواست حضرتش باشد .

-      از خدا بخواهيم ، تعجيل در ظهور آقايمان را و از خدا بخواهيم بسيجي بمانيم .

-      از خدا شاهد روز فروپاشي امپراطوري سلطه باشيم .

-      از خدا اهتزاز پرچم پرافتخارِ اسلام را بر بلنداي جهان بخواهيم .

-      از خدا بخواهيم توفيق عمل را .

                                                                         والسلام   :        عبداله نـژاد



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: